تنشزدایی بزدلانه و تهدیدزدایی حکیمانه
در تهدیدزدایی بجای چشمپوشی از مهرهها، منافع و برنامهها، تهدید مهرههای تهدیدگر دشمن خنثی میشوند. در استراتژی تنشزدایی در صفحه شطرنج، شاهی که کیش شده یک خانه جابجا میشود تا تنش کیش برطرف شود و بسیار محتمل است با حرکت بعدی دوباره کیش شود و سلسله کیشها به مات شدن بیانجامد ...
به گزارش ستاد مجازی دکتر سعید جلیلی و به نقل از ستاد مردمی حیات طیبه؛ استراتژی تنشزدایی از راهبردهای اعلامی دولت خاتمی در نخستین روزهای بعد از دوم خرداد بود؛ راهبردی که «گفتگوی تمدنها» و «تخریب دیوار بیاعتماد بین ایران و آمریکا» ذیل آن مطرح و با بیتفاوتی کامل از طرف «تمدن»هایی که قرار بود با آنها گفتگو کنیم روبرو شد.
و هرچه اقای خاتمی بیشتر از تنش زدایی دم زد طرف مقابل چنگ و دندان بیشتری نشان داد و “ایرانِ گفت و گوی تمدن ها” را محور شرارت! نامید و … .
دکتر جلیلی در نخستین روزهای بعد از سوم تیر ۸۴ در یادداشتی دیدگاهش را درباره این استراتژی و استراتژی جایگزین آن، این طور مطرح کرد:
«اصل برای ما باید تهدیدزدایی باشد. شما مانند هر کشور دیگری یکسری دیدگاهها و اصولی دارید که براساس آن منافع شما تعریف میشود و از آن دفاع میکنید. اگر کسی بخواهد متعرض این منافع بشود ممکن است مقاومت شما برای دفاع از این منافع و اصول موجب یک تنش بشود. نمیتوانیم بگوییم چون اصل برای ما تنشزدایی است و دفاع در این موقعیت تنش در پی خواهد داشت پس آن را دنبال نکنیم. پس رویکرد اصلی باید تهدیدزدایی باشد و نه تنشزدایی.»
سیاستهای ذیل هر دو راهبرد «تهدیدزدایی» و «تنشزدایی» عموما برای به حداقل رساندن آسیبهای ناشی از اقدامات احتمالی رقبا و دشمنان طراحی میشوند. تفاوت اصلی این دو در میزان «تن دادن به قواعد تحمیل شده از طرف رقیب یا دشمن» در صحنه برخورد و «توان ایجاد قوای جدید و تحمیل آن به رقیب یا دشمن» است. تنشزدایی چند نوع است:
۱- تنشزدایی شرافتمندانه: گاهی تنش نتیجه یک اتفاق ناخواسته است. تنش ناشی از تیراندازی اشتباهی مرزبانان یک کشور به سمت مرزبانان همسایه و کشته شدن آنها، با یک عذرخواهی شرافتمندانه یا پرداخت غرامت قابل مدیریت است.
۲- تنشزدایی منفعلانه : گاهی پس از آن که یک طرف با اقدامی عامدانه تنشی را به طرف مقابل تحمیل میکند، آرایش صحنه تنش چنان عوض می شود که طرف تنشزا به این نتیجه میرسد که اقدامش یا از اساس بیفایده بوده، یا ادامه دادن آن به نفعش نیست. اعلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از طرف صدام نمونهای از تنشزدایی نادمانه بود؛ البته خیلی دیر.
۳- تنشزدایی بزدلانه: هنگامی که محاسبات طرف تنشزا دقیق باشد و مجبور به عقب نشینی از اقدامش نشود، ممکن است طرف دیگر گزینه عقبنشینی را انتخاب کند. با این عقبنشینی تنش برطرف میشود، البته به نفع طرف تنشزا. اشغال جزایر «تیران» و «صنافیر» عربستان به دست صهیونیستها در سال ۱۹۶۷ و ادامه اشغال آن همزمان با سکوت عربستان نمونه خوبی از تنشزدایی بزدلانه همراه با عقبنشینی است؛ نمونهای نادر از سکوت یک کشور در قبال اشغال بخشی از خاک آن کشور با هدف برطرف کردن تنش.
در کنار این سه نوع تنشزدایی، استراتژی «تهدیدزدایی» یک راه حل نهایی برای پیشگیری و مقابله با تنشهای تحمیلی از طرف مقابل است. تهدیدزدایی، برطرف کردن نقطهضعفها و استفاده از نقطه ضعفهای دشمن برای «از بین بردن توان تهدیدگری» از یک سو و «اراده ایجاد تنش» از سوی دیگر است. در تهدیدزدایی رقمهای درشتی به فهرست هزینهها در جدول محاسبات دشمن وارد میشود که اراده او برای ایجاد تنش را از بین میبرد.
در تهدیدزدایی بجای چشمپوشی از مهرهها، منافع و برنامهها، تهدید مهرههای تهدیدگر دشمن خنثی میشوند. در استراتژی تنشزدایی در صفحه شطرنج، شاهی که کیش شده یک خانه جابجا میشود تا تنش کیش برطرف شود و بسیار محتمل است با حرکت بعدی دوباره کیش شود و سلسله کیشها به مات شدن بیانجامد.
در استراتژی تهدیدزدایی، وقتی شاه کیش میشود، مهرههای دیگر به نحوی به کار گرفته میشوند که نه تنها شاه از جایش تکان نمیخورد بلکه مهره تهدیدکننده مجبور به جابجا شدن، و حتی فراتر از آن، طرف مقابل با دیدن آرایش جدید صحنه از تهدید قبلی خود پشیمان میشود.
تنشزدایی بیشتر بر هماهنگسازی خود با شرایطی که رقیب یا دشمن طراحی کرده تاکید دارد. این استراتژی زمانی جواب میدهد که امتیاز مورد درخواست عامل بروز تنش امتیازی کوچک، قابل چشم پوشی و قابل جایگزینی باشد. این استراتژی بویژه درباره دشمنی که هر روز تنشی جدید برای گرفتن امتیاز جدید یا حتی «تنش برای تنش» ایجاد میکند، چارهساز نیست و نتیجهای جز مات شدن در پایان چند کیش سریالی ندارد.
بر خلاف تنشزدایی، استراتژی تهدیدزدایی ایجاد ظرفیت واکنشدهی و یادآوری مداوم پیامدهای تنشزایی به عامل بروز تنش است. تهدیدزدایی البته همیشه به معنی قدرتمندتر شدن از دشمن نیست. از بین بردن زمینه تنشهای تحمیلی دشمن است چه ضعیف باشد چه قوی. برای جلوگیری از حرکت یک تریلی ۲۰ تنی نیازی به یک تریلی ۲۱ تنی نیست. با یک سنگ هم میشود این کار را کرد؛ مشروط به آنکه سنگ بموقع و در جای مناسب کارگذاشته شود.
تنشهایی که «اتفاق میافتند»، شرافتمندانه قابل حلند. تنشهای «تحمیلی» هنگامی که محاسبات دقیق نباشند، نادمانه به پایان میرسند. در برای تنشهای تحمیلی میشود بزدلانه کوتاه آمد و منتظر ماند و دید دشمن تا کجا با تنشزاییهای جدید پیش میآید و امتیاز میگیرد. با تهدیدزدایی زمینه برای بروز تنشهای تحمیلی از بین میرود.
ماجرای سوریه بخوبی نشان داد که در عرصه سیاست بینالملل هیچ قاعده ثابت دائمی وجود ندارد و همچنان “قدرت” مهمترین و حتی تنها عنصر تعیین کننده رفتارها در سیاست خارجیست. نبود قواعد ثابت و مشترک «مدیریت تنش با حفظ منافع ملی» را بسیار دشوار میکند. چرا که کوچکترین عقبنشینی حتی اگر با هدف مدیریت تنش باشد، نشانه ضعف تلقی میشود و دشمن گام بعدی خود را با محاسبه آن عقبنشینی، طراحی میکند. در پیشنهاد استراتژیک دکتر جلیلی برای جایگزینی «تهدیدزدایی» بجای «تنشزدایی» واقعبینی عمیقی نهفته است.
نویسنده: زهره میرحسینی
نظرات شما عزیزان: